از پوهندوی شیما غفوری
آرزوهای بارانی
درختی باز کرده بازوانش
به سوی آسمانها تا تو آیی
به حلقش قطره ای آبی بریزی
توان وسبزی ای قلبش فزایی
گل لاله ونرگس دسته، دسته
قدح برکف به نازودلربایی
یکایک انتظار رحمت تست
که ته آیی و سیرابش نمایی
من افسرده از آن سوی شیشه
برون جستم چو یک مرغ هوایی
دو دستم تابه عرش ذات اورفت
توای بارش ده از درد م رهایی
بِشـُو تصویردرد ملتم را
زاعماق دلم، آور صفایی
روان و جسم وروحم را ببخشا
تعادل چون جهان کبریایی
بد-اویین هاوزن 27.04.12