از پوهندوی شیما غفوری
بی آبروی تاریخ
نَفس ها مردار شد
سیل پول آمد، جهید بر سوی ما پرتاب شد
جایی ویران،جایی آباد، جایی هم مرداب شد
سیل، برق آسا بیامد با شدت بیرون پرید
با خودش معنویت ما را ببرد
گویی تاریخ دیارم آب شد
هر طرف بتخانه ها رونق گرفت
رشته ها سست و بتان ارباب شد.
کی زخجلت رویی برما مانده است
آن غرور وافتخارم رفته است
چون مرا مادر وطن بی آب شد.
جرمنی، 09.09.12